نامه جمعی از کنشگران مبارزه با ناقص سازی جنسی زنان به رسانه ها
۲۱ خرداد ۱۳۹۵ناقصسازی اندام جنسی زنان و دختران، ‘کودکآزاری’ است
۲۵ تیر ۱۳۹۵ختنه کردن دختران از آمریکا تا برخی استان های ایران: گزارش شفقنا زندگی از تبعات دردناک ناقص سازی جنسی زنان
شفقنا زندگی- فاطمه طاهری: ناقصسازی جنسی زنان فرایندی است که در آن بخشی از اندام تناسلی دختران بریده میشود. این فرایند از نظر شدت انواع مختلفی دارد: از بریدن بخشی از لب کوچک تناسلی تا بریدن کامل لب کوچک یا بزرگ و یا هر دو. در این موارد، ختنهکننده چیزی جز یک سوراخ کوچک، که با بافت آسیبدیده احاطه شده است، باقی نمیگذارد. شایعترین نوع ناقصسازی جنسی زنان بریدن کلیتوریس است. دختربچههایی که این عمل روی آنها صورت میگیرد در حالی بزرگ میشوند که عوارض شدیدی در شرایط مختلف زندگیشان (همچون خونریزی ماهانه، دخول جنسی، بارداری و زایمان) سلامت آنها را تهدید میکند.
براساس تخمین سازمان بهداشت جهانی بین ۱۰۰ تا ۱۴۰ میلیون زن در سراسر جهان از عواقب ناقصسازی جنسی رنج میبرند. حداقل ۳۰ میلیون دختربچه زیر پانزده سال در خطر ناقصسازی جنسیاند. اما آنچه بیشتر تعجبآور است این است که، براساس آمار مراکز کنترل و پیشگیری بیماریها، تقریبا ۲۵۰ هزار نفر از این دختران در امریکا زندگی میکنند. بیمارستان زنان برینگام معتقد است این آمار ۲۲۸ هزار نفر است که حدود ۳۸ هزار نفر در کالیفرنیا، ۲۶ هزار نفر در نیویورک و ۱۹ هزار نفر در نیوجرسی هستند.
با وجود اینکه سازمان ملل و سازمانهای غیرانتفاعی مستقل بسیاری در سراسر جهان برای افزایش آگاهی در زمینه ناقصسازی جنسی زنان و کاهش تعداد افراد تحت ریسک تلاش میکنند، قربانیان ناقصسازی جنسی تقریبا هیچ منبع و مرجعی ندارند. آنها باید با عوارض آنچه بر آنها رفته است زندگی کنند.
ناقص سازی زنان و یا ختنه مساله ای است که مدت ها ان جی او های حقوق بشری را فعال کرده است مساله ای که شاید در ابتدا با شائبه در دنیای اسلام مطرح شد اما بعد از آن رد پای آن در کشورهای آفریقایی و یا حتی اروپایی دیده شد.
براساس گزارش های منتشر شده در سال ۲۰۱۵ تخمین زده شده که در بریتانیا ، حدود ۶۰ هزار دختر بین سن ۰-۱۴ سال از مادرانی که خود قربانی ختنه (ناقص سازی جنسی) بوده اند متولد شده اند ( عاملی که ریسک در معرض ختنه قرار گرفتن این دختران را بالا می برد).
حدود ۱۰۳ هزار زن بین سنین ۱۵ تا ۴۹ و ۲۴ هزار زن بالای ۵۰ سال که به بریتانیا مهاجرت کرده اند با عوارض ناشی از ناقص سازی جنسی (ختنه زنان) زندگی می کنند. همچنین، حدود ۱۰ هزار دختر بچه زیر ۱۵ سال که به بریتانیا مهاجرت کرده اند به احتمال زیاد تحت ختنه قرار گرفته اند.
دولت بریتانیا گزارش موارد ختنه زنان را وظیفه هر شهروندی دانسته است که می توانند «باتوجه نشان دادن» و «جلوگیری از وقوع آن» در پایان دادن به معضل « ناقص سازی جنسی » که زندگی این زنان را برای همیشه تحت تاثیر قرار میدهد کمک کنند.
البته در حال حاضر بسیاری از پزشکان در امریکا تلاش هایی برای ترمیم بدن زنان بعد از ختنه انجام داده اند که موفقیت آمیز بوده است. گری، از مدیران این سازمان، میگوید: « قطعا سازمان ملل و سازمانهای مختلف بسیاری برای جلوگیری از این عمل تلاش میکنند، اما کسی به فکر زنانی نیست که اکنون قربانی این رسم شده اند.»
از این رو خبرنگار شفقنا زندگی با رایحه مظفریان دانش آموخته کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه شیراز؛ نویسنده کتاب “تیغ و سنت” و موسس “گام به گام تا توقف ناقص سازی جنسی زنان در ایران” که اولین انجمن تخصصی جلوگیری از شیوع این عمل در ایران است به گفت و گو نشست.
ناقص سازی جنسی زنان با حقوق مصرح در اسلام در تضاد است
این مدیر انجمن تخصصی جلوگیری از شیوع ختنه زنان در ایران گفت: از نظر اسلام حقوقی مانند حق زندگی، حق برخورداری از بدنی سالم، حق استفاده از بهداشت و زندگی سالم، حق برخورداری از لذت بردن از رابطه جنسی، حق انتخاب و غیره حقوقی از این دست در نظر گرفته شده است که ناقص سازی جنسی زنان با تمام این حقوق در تضاد است بنابراین نمی توان این موضوع را ریشه در اسلام دانست.
مظفریان در پاسخ به این سوال که آیا ختنه زنان مسئله فرهنگی است یا ناشی از احکام اسلام است گفت:من تنها با در نظر گرفتن شرایط ایران صحبت می کنم؛ چون موقعیت هر کشوری متفاوت است. اما اگر به طور کلی ریشه های این عمل به دقت مورد بررسی قرار گیرد خطی از شیوع آن در پیش از اسلام و سایر ادیان به عنوان یک سنت در میان قبایل آفریقا یافت میشود.
وی در ارتباط با حکم صریحی در ارتباط با ناقص سازی زنان افزود:احکام در میان مذاهب مختلف اسلام و حتی در مناطق مختلف متفاوت است. در کل در قرآن رد پایی از این گونه عمل که خیلی جاها انجام می شود وجود ندارد. تنها عامل رواج ناقص سازی جنسی زنان بر پایه برخی برداشت از معدود روایاتی است که بزرگان به طور کلی نسبت به این عمل اظهار نظر کرده باشند و در میان مراجع معاصر نیز احکام متفاوتی وجود دارد.
این موسس انجمن تخصصی جلوگیری از شیوع ختنه زنان در ایران در ارتباط با آمار و اعداد در ایران گفت: آمار رسمی از میزان شیوع این عمل در ایران و همچنین مناطق وجود ندارد و هر کاری صورت گرفته با همت و پشتکار پژوهشگران مستقل بوده است چرا که اگر از سوی هر مرجع رسمی و دولتی پذیرفته شود که این عمل در ایران در برخی مناطق شایع است مسوولیتی به سایر وظایف ارگان های مربوط اضافه می کند اما تا کنون تلاش پژوهشگران و همچنین رسانه ای کردن این عمل و اطلاع رسانی به ارگان های دولتی به این جهت بوده که بتوان از حمایت های ملی و بین المللی بهره گرفت. گام به گام تا توقف ناقص سازی جنسی زنان در ایران به همین دلیل شکل گرفته است و با انتشار خبرها و گزارش ها و تسلیم اطلاعات لازم و مکفی به معاونت امور زنان و مرجع ملی حقوق کودک وزارت دادگستری توانسته است موافقت این دو مرجع را برای همکاری های آتی جلب کند اگرچه حدود دو سال است که برای عملی شدن وعده های این دو مرجع صبر کرده ایم امیدواریم در سال جاری بتوانیم پروژه آگاهی رسانی رسمی را آغاز کنیم.
وی با اشاره به اینکه ممنوعیت رسمی قانونی هم که مختص به این عمل باشد وجود ندارد تصریح کرد: اما قوانینی ملی و بین المللی وجود دارند که میتوان به واسطه آنها برای ممنوع کردن این عمل استفاده کرد اما به هر حال این قوانین بلااشکال نیستند. از منظر بین المللی موادی در کنوانسیون حقوق کودک یا توافق نامه های سران کشورهای اسلامی و یا توصیه نامه های کمیته حقوق بشر و کودک به این موضوع پرداخته اند از نظر ملی هم میتوان به ماده ۶۶۴ و ۷۰۴ تا ۷۰۸ قانون مجازات اسلامی اشاره کرد که البته به صورت مستقیم ناقص سازی جنسی زنان را تحت پوشش قرار نمیدهد بلکه به سبب صدمه ای که قطع عضو جنسی بر بدن یک زن به جا می گذارد مجازاتی تعیین کرده است.
عمل ختنه سازی زنان در ۴ استان ایران
وی ادامه داد: آمارهای پژوهشگران نشان میدهد که در چهار استان هرمزگان، کردستان ،کرمانشاه و آذربایجان غربی به صورت پراکنده این عمل همچنان رواج دارد اما میتوان استان های هم مرز این مناطق و هم به عنوان استان های مشکوک در نظر گرفت.
مظفریان در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه از منظر جهانی این امر نقض حقوق اساسی زنان و کودکان شمرده می شود. آیا چنین گزاره ای از منظر اسلامی قابل دفاع است اظهار کرد: از نظر اسلام چندین حق مانند حق زندگی، حق برخورداری از بدنی سالم، حق استفاده از بهداشت و زندگی سالم، حق برخورداری از لذت بردن از رابطه جنسی، حق انتخاب حقوقی از این دست در نظر گرفته شده است که شیوع ناقص سازی جنسی زنان با تمام این حقوق در تضاد است.
۱۵۰ میلیون زن ختنه شده در جهان وجود دارد
وی در پاسخ به این سوال که چرا در حالیکه که از منظر پزشکی ثابت شده است که ختنه زنان تبعات روحی٬ روانی و جسمی فراوانی برای زنان دارد٬ در برخی فرقه های اسلامی هنوز این عمل مورد تأکید قرار می گیرد گفت:به این دلیل که آگاهی رسانی دقیق به مراجع و پیروان این مذاهب داده نشده است. تقریبا نزدیک به دو دهه هست که سازمان های بین المللی نسبت به شیوع و عوارض این عمل آگاه شدند و تلاش دارند دیگران را هم آگاه سازند ولی حدود ۱۵۰ میلیون زن ختنه شده در جهان وجود دارد و دختر بچه های این زنان و اطرافیانشان در معرض خطر هستند همچنین هر ۱۱ ثانیه یک بار یک دختر در جهان ختنه میشود. این آمارها با در نظر گرفتن سی کشوری است که در لیست کشورهایی قرار دارد که ناقص سازی جنسی زنان در آنها رواج دارد ولی بیش از ۱۰ کشور از جمله ایران هنوز در این لیست قرار ندارد. بنابراین با تعداد قربانیان زیادی روبرو هستند و آگاهی رسانی کار ساده ای نیست.
سنت و فرهنگ موثرتر از برخی تفاسیر معدود مذهبی در ناقص سازی زنان
وی در ادامه خاطر نشان کرد: این عمل هم تنها معطوف به قشر خاصی از مسلمانان نیست. به عنوان مثال در میان یهودیان اتیوپی تبار که از اتیوپی به اسراییل مهاجرت کرده اند هم این عمل شایع است پس به عنوان مثال اسراییل که این عمل آنجا شایع هست. در آفریقا مختص به مذهب نیست بلکه فرهنگ و سنت حرف اول را میزند. البته در میان شیعیان ایرانی این عمل تقریبا شایع نیست اما در میان شیعیان بخشی از هند و پاکستان و همچنین شیعیان مرکز و جنوب عراق این عمل بعضا انجام میشود؛ بنابراین به طور کلی شاید بتوان سنت و فرهنگ را مسلط تر و موثرتر از برخی تفاسیر معدود مذهبی دانست.
این نویسنده در پاسخ به این سوال که آیا در تحقیقی در مورد مشکلات روحی این زنان انجام شده است گفت: یک پژوهشی توسط دکتر عثمان محمودی انجام شده که نشان میدهد این زنان دچار کمبود اعتماد به نفس و مشکلاتی در رضایت جنسی و عدم لذت از رابطه میشوند. در موارد بسیار شدید آسیب دیدگی در دنیا متخصصان عمل ترمیم را انجام میدهند اما متاسفانه در همه موارد عمل ترمیم نمیتواند پاسخ گوی آسیب های جسمی و روحی این افراد باشد.
در پایان فتوای حضرت آیت الله سیستانی را در این خصوص به اطلاع رسانده می شود: