فروید در کتاب سه رساله در باب تئوری میل جنسی مینویسد: “میل جنسی از جملهی ضروریترین انگیزشهایی است که بشر آن را به نحو روشنی احساس میکند. بیان این میل که در انسان و حیوان غریزهای است طبیعی در مباحث مربوط، به وسیله ی میل جنسی تعریف و تبیین میشود”.
شاید نافذترین و بحث برانگیزترین نظریهی ظهور هویت جنسی نظریهی زیگموند فروید باشد. وی یادگیری تفاوتهای جنسی در کودکان و خردسالان را براساس داشتن یا نداشتن آلت رجولیت متمرکز میدانست. “من آلت رجولیت دارم” معادل است با “من پسرم” در حالی که “من دخترم” معادل است با “من آلت رجولیت ندارم”. فروید تأکید میکند که تنها تمایزات کالبدشناختی نیستند که در اینجا مهم هستند، داشتن یا نداشتن آلت رجولیت نشان دهندهی مردانگی یا زنانگی است.
در این مصاحبه تلاش شده است که پدیده ختنه از دیدگاه روانکاوی بررسی شود. تمرکز بیشتر بر پاسخ به دو پرسش اساسی است: ۱. ریشههای پیدایش ختنه در سیر حرکت تکاملی انسان چه هستند؟ ۲. اثرات آن بر فرد و اجتماع چه میتواند باشد؟ دکتر حسن مکارمی (روانکاو بالینی) در ابتدای بحث به اهمیت (کاربرد) وجودی آلت تناسلی اشاره میکند:
اهمیت (کاربرد) ظاهری آلت تناسلی را میتوان در سه عنوان خلاصه کرد:
دفع ضایعات بدن (ادار)
برآورده کردن نیاز جنسی و به دست آوردن لذت جنسی (قله لذت جنسی، ارگاسم به واسطه وجود این عضو صورت میگیرد)
تولید مثل به معنای حیات. انسان به سرعت متوجه میشود که اگر غذا و اکسیژن برای حیات لازم است داشتن فرزند هم برای حیات لازم است. چرا که حضور کودک است که نسل را ادامه خواهد داد.
به این سه کارکرد اشراف داریم، اما از همه مهمتر در کنار این سه عامل، عامل پنهان دیگریست که باعث ایجاد بزرگترین اختلاف با نزدیکترین فرد است. به این موضوع کم توجه میشود و فروید بود که در کتاب سه رساله در باب تئوری میل جنسی به آن توجه کرد. بین دو جنس (زن و مرد) که ظاهراً نزدیکترین موجود به یکدیگر هستند اختلاف بیولوژیکی وجود دارد که این اختلاف خود را در آلت تناسلی نمایان میکند. دو انسان زن و مرد به دلیل استفاده از نمادهایی که بین خود قرارداد کردهاند نزدیکترین موجوداتی هستند که میتوانند یکدیگر را درک کنند. انسان در ارتباطش با سایر حیوانات نمیتواند تا این اندازه به موجود دیگری نزدیکی اجتماعی و یا عاطفی داشته باشد. اما همین دو موجود نزدیک به هم، دو آلت تناسلی دارند که کاملاً با هم فرق میکند. بنابراین آلت تناسلی علاوه بر سه عاملی که در بالا ذکر شد و از وظایف حیاتی آن است مبنای پیدایش اختلاف در انسان نیز میشود. این ایجاد اختلاف به دلیل اختلاف در آلت تناسلی است که برای کودک تفاوت بین مادر و پدر را مشخص میکند. سایر اعضای بدن مفهوم اختلاف را تا این عمق نشان نمیدهند.
از همان ابتدای تولد، کودک مفهوم اختلاف را درک میکند. کودک متوجه میشود ۱. مادر، زن است و پدر، مرد. ۲. جنسیت خودش را معلوم میکند. ۳. تطابق بین جنس و جنسیت را درک میکند. ۴. گرایش جنسی خود را مشخص میکند. این چهار عامل که زادهی مفهوم عمیق اختلاف است یکی از عوامل شکل گیری ناخودآگاه کودک میشود.
در شکل گیری ناخودآگاه چند عامل تأثیر میگذارند: ۱. نمادپردازی ۲. خیال پردازی ۳. توجه به امر واقع یعنی آنچه که از بدن میآید. با این سه عامل و وجود نیاز و خواهش نمادسازی شروع میشود. این نماد سازی در لحظات اولیه حیات با گریه کودک آغاز میشود که کودک گرسنگی را با گریه نشان میدهد و مراحل بعدی را طی میکند. ناخودآگاه به تدریج از همان ابتدای تولد شروع به شکل گیری میکند. کودک در مرحلهی آیینهای متوجه حضور دیگری میشود. پیش از ورود به مرحلهی آیینهای اختلافی بین خود و دیگری احساس نمیکند. مرحله خودشیفتگی و مرحله شهروندی از مراحل بعدی است که کودک به آرامی آنها را تجربه میکند. در مرحله شهروندی فرد متوجه میشود که دیگری منی است در موقعیتی دیگر. همین مبنای شکل گیری حقوق بشر میشود. این سه مرحله برای شناخت فرد نسبت به خود و اطرافیانش تأثیرگذار هستند.
انسانهای غارنشین برای نشان دادن جنس یک مرد زائدهی کوچکی بین دوپا ترسیم میکردند. ژان لکان در تئوریهای خود معتقد است که زن وجود ندارد، مرد چرا! در اینجا زن موجودی است که مرد نیست. اختلاف در نداشتن تعریف نمیشود بلکه اختلاف در داشتن تعریف میشود.
با این توضیحات سوال در اینجاست که چه دلایلی وجود دارد که در طول تاریخ انسانها این بخش اساسی بدن را دستکاری میکنند؟
دکتر مکارمی: پیش از آن که فرض بگیریم که ختنه دستوری الهی است باید به این موضوع آگاه باشیم که ختنه در میان انسانهای اولیه هم رایج بوده است و یک سنّت دیرین است. اما چرا در انسان چه به دستور دین و چه به طور سنتی به این بخش مهم بدن آسیب میزنند؟
وجود اختلاف در آلت تناسلی مرد و زن برای شکل گیری ناخودآگاه کودک بسیار مهم است و سنّت هم به طور کامل متوجه این موضوع هست. سنت به عنوان یک نیروی قوی، محرک دست زدن به مهمترین عضو بدن کودک است. بنابراین سنت، قدرتی فرا انسانی کسب میکند. در حقیقت اگر آلت تناسلی را نماد شکل گیری ناخودآگاه بگیریم- همان طور که پیشتر توضیح داده شد- سنت آنچنان قدرتی دارد که به ناخودآگاه کودک دست میزند و امکان انتخاب هم نمیدهد. سنت از تصمیم گیریهای والدین نسبت به کودک قویتر است. خانواده توان این را دارد که مانع انجام این عمل شود ولی هیچ خانوادهای جلوی سنت نمیایستد. بسیاری از مادربزگها در انجام ختنه پسران و دختران تصمیم گیرنده هستند. در حالی که تنها پدران و مادران از نظر قانونی میتوانند نسبت به مسایل مهم کودک تصمیم بگیرند اما اگر مادربزرگی کودک را برای ختنه کردن همراهی کند پدر و مادر توان مقابله با او را نخواهند داشت چرا که نمیتوانند با سنت مبارزه کنند. در حقیقت سنت از طریق این واسطهها به نسلهای بعد از خود میآموزد که از هر تفکر دیگری در جامعه قویتر است.
این عمل به همراه خود ضد عملی نیز تولید میکند. این عمل از همان دوران، کودک را به اختلاف جنسی آشنا میکند. در واقع سنّت مبحثی را که روانکاوی امروزه بدان اشاره میکند از دیرباز دریافته بوده است. مانند تمام ضرب المثلهایی که خاطره جمعی مردم منطقهای را بیدار میکنند. بسیاری از اصطلاحات و کنایات را افراد بیگانهی خارج از آن قوم درک نمیکنند اما مردمان آن منطقه به خوبی از این استعارهها استخراج نمادی میکنند.
دکتر حسن مکارمی: جمع به این آگاهی رسیده بود که با دست زدن به مهمترین عضو بدن هر فرد میتواند قدرت جمعی را روی آن فرد اعمال کند. در حقیقت آن فرد مجبور است با پذیرش سنّت ختنه به نظام اجتماعی موجود وارد شده و نشان دهد که قانون جمع را پذیرفته است. در اینجا سنّت قدرتی قانونی دارد بنابراین اگر فرد تن به ختنه شدن دهد با رعایت قوانین موجود در اجتماع، عضوی از آن جامعه شناخته خواهد شد. فروید برای اولین بار در کتابش مینویسد که از همان ابتدا نیاز جنسی در کودک حتا تازه تولد یافته وجود دارد و کودک از همان ابتدا جنسیت دارد نه این که در زمان بلوغ جنسیت پیدا میکند اندیشمندان نسبت به گفته او واکنش نشان دادند. در حالی که انسانهای اولیه پیش از فروید متوجه اختلاف ظاهری جنسی بین زن و مرد شده بودند و درست این اختلاف را نشانه میگرفتند و در نتیجه آن پدیده ختنه ابداع شد.
سوالی که پیش خواهد آمد این است که آیا کودک تازه متولد شده که نسبت به پدیده ختنه آگاهی لازم را ندارد در ناخوادآگاه خود مفهوم “بریده شدن مهمترین قسمت بدنش” را درک خواهد کرد؟
دکتر حسن مکارمی: لازم نیست که به طور مستقیم کودک در این درگیری شریک باشد بلکه از روی رفتار و گفتار پیرامونیان خود نیز میتواند با این مفهوم ارتباط بگیرد. کودک مدام در اطراف خود سوالهای گوناگونی میشنود: “ختنه شدهای یا نه؟”، “چرا این بچه را ختنه نمیکنید؟”، “برادرت ختنه شده یا نه؟” و… او را وارد بحث فرهنگ و سنّت رایج در اجتماع میکنند. درک کودک به تنهایی کافی نیست. حتا اگر اصلا متوجه ختنه شدن خودش نشده باشد زمانی که از ختنه نشدن یا شدن کودک پرسیده میشود ذهنیت او شکل خواهد گرفت.
موضوع ختنه پس از گذشت چندین هزار سال از زندگی انسان اسکان یافته همچنان به قوت خود باقی است. سالانه دختران و پسران بیشماری زیر تیغ سنّت بخشی از آلت تناسلی خود را از دست میدهند. این موضوع ممکن است برای پسران بار منفی زیادی به همراه نداشته باشد و دلایل آن متعدد است. به عنوان مثال جامعه به مرد ختنه شده با تعجب نمینگرد. تمامی افراد جامعه بشری میدانند که مردان یهودی و مسلمانی که در کنار سایر فرقهها و مذاهب زندگی میکنند ختنه شدهاند و هرگز انگشت اشارهای به سمت آنها دراز نیست. اما این سنّت دختران و زنان را در چه جایگاه اجتماعی قرار خواهد داد؟ باید در نظر داشت که ختنه کردن دختران و بریدن بخشی از آلت تناسلی آنها تأثیرات جسمی مادام العمر و غیر قابل بازگشتی را به همراه خواهد داشت. اگر چه از دیدی روانکاوانه نیز فروید معتقد بود که عقدهی اختگی در دختران از زمانی که متوجه تفاوتشان با پسران میشوند بروز خواهد کرد بنابراین همین امر ممکن است بر تأثیرات ختنه دختران بیفزاید[۱].
فروید مینویسد:
“پسر بچه این گونه میاندیشد که همهی مردم چون او دارای عضو جنسی هستند و این در ذهن و اندیشهاش صورت قطعیت مییابد. اما اندکی نمیگذرد که با مخالفتها و تکذیبهای بسیاری مواجه شده و سرانجام با ناراحتیها و نابسامانیهای فراوان درونیای که برایش پیش میآید مجبور میشود از عقیدهی خود صرف نظر کرده و عکس آن را بپذیرد. “عقدهی اختگی”، یعنی فقدان آلت رجولیت در زنان موجب پیدایش بسیاری از انحرافات و حالات غیر طبیعی جنسی شده و در این مورد نقش مهمی ایفا میکند. باری این موضوع، یعنی فرض وجود آلت رجولیت نخستین فرضیهی جنسی تمامی کودکان میباشد… از سویی دیگر دانش زیست شناسی، کلیتوریس “برجستگی عضو جنسی زنان” را به جای ذکر (پنیس) در مردان میداند. آیا این چنین توجیه و عقیدهایی در واقع کوچکترین کمکی به بچهها مینماید؟…”
آن چه که باید در نظر گرفت توجه به این نکته است که نمیتوان ختنه را به این زودیها از فکر و نهاد درونی جامعهای که آن را به نام سنت انجام میدهد پاک کرد چرا که آن جامعه سالهاست که به طور موروثی این سنت را دست به دست کرده است. در ایران به دلیل اکثریت مسلمان، بیشتر مردان ختنه شدهاند و حدود ده سال است که ختنه زنان- به عنوان پدیدهای همچنان رایج- شناخته شده است. این سنت بر کودکان چه تأثیر جسمی و روانی خواهد داشت؟ سوالی است که چالشهای فراوانی را به همراه دارد.
این مصاحبه با این هدف انجام گرفت تا بتواند علت تداوم ختنه را واکاوی کند. در حقیقت باید به جست و جوی این سوال بود که انگیزه درونی مردمانی که سنت ختنه را پذیرفتند چه میتواند باشد؟ افرادی که در این جوامع زندگی میکنند غالباً به دلیل فرهنگی که در آن رشد کردهاند نگاهی دو جنسی به جامعه انسانی دارند و این تفاوت دوجنسی بودن در تفاوت نوع و ساختار فیزیکی و کاربردی آلت تناسلی شکل میگیرد. پس میتوان مواردی مانند پوشاندن این عضو از بدن، پرهیز از لمس کردن، پرهیز از نگاه کردن و غیره را نیز از نکاتی دانست که به اهمیت فرهنگی این بخش از بدن اشاره دارد. علت ایجاد نشانهای در این عضو و انجام عمل ختنه به واسطه فرهنگ و سنت دریچهای جدید را میتواند بگشاید چرا که اگر در ابتدا درک شود که ختنه نوعی “نشانه گذاری فرهنگی” است و دلایل ادامه آن سنجش شود با آگاهی بیشتری میتوان نسبت به این عمل اقدامات پیشگیرانه در نظر گرفت. ختنه از جوامع آفریقایی شیوع پیدا کرده است. در این جوامع ختنه بخشی از فرهنگ بوده است. آنچه فرهنگ ختنه را در طول سالیان دراز زنده نگه داشته، سنت است. به هیچ عنوان این مصاحبه در صدد پافشاری به القای نگاهی دوجنسی نیست. شکی وجود ندارد که نظام جنسی و جنسیتی جامعه امروزی تغییر کرده است. جهان تلاش دارد که به جای طرد و نادیده گرفتن نیازهای تک تک افراد جامعه برای آنها مناسب ترین قانون و شرایط را در نظر بگیرد. اما آیا آن چه در فضاهای اقلیتی مانند جامعه “تراجنسیها”، “همجنس گراها”، “تک والدیها” و… اتفاق میافتد میتواند قانونی برای اکثریت افراد جامعه باشد؟ مناطق و سرزمینهایی که جوامع اقلیت را به رسمیت میشناسند نسبت به سنتهای قدیمی نیز واکنش نشان میدهند بنابراین به اندازه جوامع سنتی نیازی وجود ندارد که افراد جوامع نوگرا را از خطرات ختنه- به ویژه ختنه دختران- آگاه کرد چرا که این جوامع به پتانسیل فرهنگی مناسب رسیدهاند که حتا برای اقلیتها حقوق و قانون تعیین میکنند. تلاش مکتبها و گروههای مختلف در زمان حاضر برای پاک کردن کلیشهها قابل تقدیر است اما در بستر جوامع سنتی قابل درک نیست. ابتدا باید ریشههای سنتی ماندن این جوامع را پیدا کرد تا بتوان برای قدمهای بعدی سیاست مناسبی اتخاذ نمود.
[۱].https://tavaana.org/fa/content/%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%87%C2%AD%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%82%D8%B5-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D9%86
http://shahrvand-yar.com/media/5271
http://sociologyofiran.com/?p=707